معراج مادر شهید
خیابان ِ بهشت و کوچه ی معراج ، صبح ِ زود
پریشان می نویسد شعر را تاراج ...هر چه بود
خیابان ساکت و یک پیرزن.. نه. یک اَبَر بانو
ملائک با تمام فخر اینجا میکند مسجود
اگر مفرد خطابم آسمانها شد تعجّب نیست
که وقتی او عیان گشته همه عالم بُوَد نابود
که او تا بود بیتا بود حتّی بود آن تابوت
غزل گم شد کجارفتی کجای لحظه ی موعود
عجب محکم زمین را مینوردی ای غزال زخم
عجب محکم زمین خوردی کنار پیکر موجود
همین موجود شد نوزاد شد داماد شد مفقود
همان مفقود شدپیدا دوباره در میان دود
کنارش یک نفر افتاد روی مین که پیدا شد
کسی که در تفحّص شد شهید شاهد مشهود
سلام ما به هر چه استخوان برگشته از عشقت
امید ما تو هستی مادر زیبای صبح زود
هذا من فضل ربی
تقدیم به مادر سادات
از طرف مقام معظم رهبری