گذشته پاسی از آن شب که وصل پیدا شد

تمام قد سحر و فَجر

سهم مولا شد...

صدای شادی ِ پاک ِ مدینه شد خاموش

برای حضرت صدّیقه

ماه ، آقا شد...

گذشت از سرِ یک کوچه و

به خانه رسید

نمای داخلی خانه

چونکه در واشد...

_: ببین لباس عروس است

دخترش پاشد

فضای خانه ی شان محو در معمّا شد

+ ببینم... از کجا آمده

خداوندا ،

تمام ِ محنت اورفت

مادرش پاشد...

_ بیا بپوش ببینم عروسک ِ یثرب

به قامتش چه برازنده بود

زیبا شد..

" مبارک است" به دختر رسید از مادر

ولی صواب ِ عروسی نصیب زهرا شد

هذا من فضل ربی

تقدیم به مادر سادات