شعر عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین
گذشته پاسی از آن شب که وصل پیدا شد
تمام قد سحر و فَجر
سهم مولا شد...
صدای شادی ِ پاک ِ مدینه شد خاموش
برای حضرت صدّیقه
ماه ، آقا شد...
گذشت از سرِ یک کوچه و
به خانه رسید
نمای داخلی خانه
چونکه در واشد...
_: ببین لباس عروس است
دخترش پاشد
فضای خانه ی شان محو در معمّا شد
+ ببینم... از کجا آمده
خداوندا ،
تمام ِ محنت اورفت
مادرش پاشد...
_ بیا بپوش ببینم عروسک ِ یثرب
به قامتش چه برازنده بود
زیبا شد..
" مبارک است" به دختر رسید از مادر
ولی صواب ِ عروسی نصیب زهرا شد
هذا من فضل ربی
تقدیم به مادر سادات
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 13:2 توسط مجید خضرایی
|