در حال خاکستر

_لیلی ذغال آخته ی دوشم

کز بخت خوب

گرد و غبار اکنون

+ یعنی چه ؟

_ بی بهانه نمیمیرم

+ یعنی چه ؟

_ خسته ام ز نگفتن ها

لالم ز ازدحام شنفتن ها

+ یعنی سراغ خانه نمیگیری

_ آخر نشان خانه ندارم که

از خانه ام نشانه ندارم که

ویرانه ی شکسته به زنجیرم

+ مجنون من دوباره مرا بردار

شعری منتشر نشده از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهید مسیحی

دیدار چلچراغی هر هفته

نوشیدن حلاوت سر رفته

مادام مهربان مسیحی ها

با دیدنم به شوق نظر رفته

میخواستم احاطه کنم اورا

دیدم تمام من به گذر رفته

من ...رهبری که غرق ادب مفتون

او.... مریمی به سمت سحر رفته

عکس شهید ارمنی کوچه

عیسای اوست آنکه سفر رفته

کعبه کجاست ؟ منکه کلیسایم

در غسل محض خون جگر رفته

غبطه به حال او به دلم جوشید

کز خانه اش شهید پسر رفته

هذا من فضل ربی

تقدیم به مادر سادات

تقدیم به ناموس پیامبر اکرم حضرت ام المومنین عابشه سلام الله

کاروان غریبه ی تاریخ

این منم عایشه نگه دارید

..........

...دلبری از ترانه های حجاز

کار هر لعل آبدیده نبود

گوشه ی چشم هیچ آهویی

مثل چشمان او کشیده نبود

این همه حسن باز بشمارید

این منم

دختر غرور عرب

من " حمیراء احمدی " هستم

مکّه را گر بپرسی از نسبم

من عروس محمدی هستم

باید این حرمتم نگه دارید

پدرم یار غار پیغمبر

مادرم پاکدامن و زیور

یاد دادند از طفولیّت

اینکه هر روز من شوم بهتر

ابر بعثت به روی من بارید

من که بودم ؟ بپرس از سوره

از صفات مُخَدَّرات خدا

بله هم سن وسال مستوره

شاهد جلوه ی صفات خدا

که سلامی به من بدهکارید

فرض کن عاشق محمّدی و

ناگهان بیوه ی رسول شوی

و میان تحیّر و هجرت

آزمونی رسد قبول شوی

رازدارم مرا نیازارید

این منم خواهر علی هستم

عایشه مثل عرِض و ناموسش

به اماناتش احترام گذار

تو که مُحرِم شوی به پابوسش

از سوال نهفته سرشارید

هذا من فضل ربی

تقدیم به مادر سادات

مجید خضرایی صلواتی فر