از شوش سوی مرقد وگلزار کار داشت

یک رَخش سی ستاره ی دنباله دار داشت

طرز اتول سواریشان هم قشنگ بود

ماشین چقدر پیرزن داغدار داشت

راننده عادتش شده حلوای نقدشان

ماشین ِ او چقدر از آنها بهار داشت

پر کرده بود عطر محمد فضای نور

گلزار باز زائر ِ بی روزگار داشت

مرقد ، ... سلام ... حضرت آقا .... امام هم

انگار هفته هفته دلش انتظار داشت

زنبیل ِ سرخ ِ مادر ِ یک نوجوان ِ ماه

خیرات هم رطب و کمی هم انار داشت

یلداست شب شبانه ی خلوت نبوده است

از شمع تا سحر شب یلدا قرار داشت

هذا من فضل ربی

تقدیم به مادر سادات