نفس وقتی کشیدی ، شعر شد آنجا ، زبان آرا

وطن می ساخت از فهمیدگانِ خود ، جوان آرا

اگر در شهر یک تن مانده باید باشد او کافی

تو هم برداشتی در امتحان واژگان "آ" را

ز خونین شهر ، آذین شهر ، خر مشهر می سازید

محمّد جان شده این پهنه ی خون ، آسمان آرا

سرِ زلف پریشان ِ خدا در کوچه ها پیدا

بخوان هرشب بخوان صادق ۱ شور کاروان آرا

همیشه با محرم مانده سوز نوحه ی فخری ۲

همان" ممّد نبودی" خاطراتی شد زمان آرا

به دست آرش ِ امروز و فردای پس از هر روز

زمان را مرزبندی میکنی ، تیر وکمان ، آرا

دوباره فتح خونین، غزّه تا بیت المقدّس را

باذن الله ِ مولا وسپاهی از جهان آرا

بازنویسی وتحریر از مجید خضرایی

۱ . اشاره به نوحه های حاج صادق آهنگران

۲. نوحه حاج حسین فخری با عنوان ممد نبودی ببینی