تقدیم به شهدای غوّاص
نبرد تن به تن از دور دیدنش گُنگ است
شبی که ماه شده خالی از شباهنگ است
به عمق رفتن و ماندن دلیر میخواهد
زبُعد دیدن دریا ، کسالتِ تُنگ است
از آن شبی که تو با کوسه ها به آب زدی
هنوز باور "اروندرود" ،خونرنگ است
اگر که ماهی ِ تنها به خاک پرپر زد
فدای ِ نای شده ، مرده ماندنش ننگ است
شنای نرمش غواصها به تار زند
همیشه دست هنرمند بسته و تنگ است
شما به خاک نرفته که پاک برگشتید
چه تند بال گشودید و پای ما لنگ است
زمان حشر شما شاه ماهیان دیدم
هنوز قلب همه مست ِ دوره ی جنگ است
هذا من فضل ربی
به نیابت از حضرت آقا تقدیم به شهدای غوّاص
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۴ ساعت 14:19 توسط مجید خضرایی
|