شعر خاطرات مقام معظم رهبری : نوژه
وقتی که فتنه دامن ایران گرفته بود
یک عدّه را سیاهی و خسران گرفته بود
وقتی شبی همافر ارتش اُحُد ندید
یک لحظه خواب ، خلوت ایشان گرفته بود
یادم نمیرود که هوا بیقرار بود
یک ارتشی امان ز دربان گرفته بود
آنقدر داد زد چنان التماس کرد
چاره نبود آمده باران گرفته بود
_ " آقا سلام.....نوژه ..... منافق ...کودتا "
طرحی برای کوی جماران گرفته بود
سربر زمین فکند که ؛ " شرمنده ایم ما "
ارتش به پیش چشم خودم جان گرفته بود
وقتی سحر رسید نماز شب امام
یعنی که نقش تفرقه پایان گرفته بود
بازنویسی مجید خضرایی
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۴ ساعت 12:15 توسط مجید خضرایی
|